تاریخ : شنبه 91/10/9 | 7:3 عصر | نویسنده : آریایی



وقتی فقط به خواسته محدود می شویم


در امتحان عاطفه مردود می شویم


مانند روزنامه ـ همین روزمره ها ـ


در پیشخوان جامعه موجود می شویم


تا دفن می شویم در اعماق ذهن خود


یک روز سنگواره و یا کود می شویم


هرگز حریف نیل خروشان نبوده ایم


ما ناامید وارد این رود می شویم


موسی کجاست ؟ نیست عصایی ! در این میان


از لشکر فراعنه نابود می شویم


با برگهای توت در اطراف کرم تن ،


در تارهای ماندنمان پود می شویم


پروانه می شدیم ولی تف به شانس ، باز


در مرزهای حادثه مسدود می شویم


پایان ماست شعله ی اطراف پیله ها


در هیزم حقارت خود دود می شویم


اینجا خلیل یخ زده از عشق ، دوستان


تسلیم محض آتش نمرود می شویم


در این جهان که قسمت ما عاشقی نبود


تقدیر ماست ، آنچه که فرمود می شویم