تاریخ : جمعه 91/10/8 | 4:52 عصر | نویسنده : آریایی
برخیز که غیر تو ترا دادرسی نیست
گویی همه خوابند کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از این خاک به آن خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
آن کهنه درختم که تنم تشنه برف است
حیثیت این خاک منم خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراعم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه بودن ما جز حوسی نیست
.: Weblog Themes By Pichak :.